گفت و گوی شاعری

ساخت وبلاگ

امکانات وب

1302 ما دو سه مست خلوتی جمع شدیم این طرف چون شتران رو به رو پوز نهاده در علف هر طرفی همی رسد مست و خراب جوق جوق چون شتران مست لب سست فکنده کرده کف خوش بخورید کاشتران ره نبرند سوی ما زانک بوادی اندرند ما سر کوه بر شرف گر چه درازگردن اند تا سر کوه کی رسند ور چه که عف عفی کنند غم نخوریم ما ز عف بحر اگر شود جهان کشتی نوح اندریم کشتی نوح کی بود سخره آفت و تلف جمله جهان پرست غم در پی منصب و درم ما خوش و نوش و محترم مست خرف در این کنف کان زمردیم ما آفت چشم مار غم آنک اسیر غم بود حصه اوست وااسف مطرب عارفان بیا مست شدند عارفان زود بگو رباعیی پیش درآ بگیر دف باد به بیشه درفکن بر سر هر درخت زن تا که شوند سرفشان شاخ درخت صف به صف ابله اگر زنخ زند تو ره عشق گم مکن عشق حیات جان بود مرده بود دگر حرف چون غزلی به سر بری مدحت شمس دین بگو از تبریز یاد کن کوری خصم ناخلف 1303 گر تو تنگ آیی ز ما زوتر برون رو ای حریف کز ترش رویی همی رنجد دلارام ظریف گر همی انکار خود پنهان کنی بر روی تو می نماید دشمنی ها بر رخ تو لیف لیف روز گردک بر رخ داماد می باشد نشان از جمال او که نامش کرد رومی نیف نیف چون خداوند شمس دین چوگان زند یارش کجاست ور بر اسب فضل بنشیند کجا دارد ردیف
گفت و گوی شاعری...
ما را در سایت گفت و گوی شاعری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : farhad parsikala17779 بازدید : 143 تاريخ : پنجشنبه 9 خرداد 1392 ساعت: 0:07